استراتژیست محتوا کیست؟ چه وظایفی دارد؟ و نیازمند چه مهارتهایی است؟ در این مقاله بلاگ نوین مارکتینگ میخواهم در حد توان به این سوالات پاسخ دهم.
این روزها، بخصوص در فضای کسب و کارهای آنلاین، تعداد آگهیهای استخدامی برای جایگاه شغلی استراتژیست محتوا افزایش یافته است. به نظر میرسد بسیاری از کسب و کارها به اهمیت وجود استراتژیست محتوا پیبردهاند. هرچند بسیاری از آنها تعریف دقیقی از این جایگاه شغلی، شرح شغل، ویژگیهای علمی و شخصیتی و… آن ندارند. همین موضوع باعث میشود انتظارات از یک استراتژیست محتوا گاهی بسیار بالاتر و گاهی بسیار کمتر از حد معمول باشد. البته علت این امر شاید عدم بلوغ این تخصص در سراسر جهان باشد. در واقع جایگاه شغلی استراتژیست محتوا در سراسر جهان عمر زیادی ندارد؛ و هنوز در چرخه رشد خود به سمت بلوغ حرکت میکند. در واقع در سال 2009 بود که برای اولینبار شرکت فیسبوک، در آگهی استخدام خود این کلمه را بهکار برد. در نتیجه تعاریف و انتظارات از آن از جامعهای به جامعه دیگر و از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. انگیزه نوشتن این مقاله این است که فارغ از مبهم گویی، تعاریف دقیقی از این جایگاه شغلی، وظایف و مهارتهای مورد نیاز آن ارائه کنم.
پیش از هر چیز خوب است برای تحلیل استراتژی محتوایی خود با دپارتمان تولید محتوا نوین مارکتینگ تماس بگیرید تا مشاوره ای رایگان دراین باره دریافت کنید.
در این مقاله میخوانیم:
بیایید اصطلاح “استراتژیست محتوا” را به واژگان تشکیلدهنده آن بشکنیم. شاید آشنایی با تعریف واژههای تشکیلدهنده، بتوانیم تعریف دقیقتری از استراتژیست محتوا داشته باشیم.
بزرگان علم مدیریت و همینطور برترین مدیران صنایع بزرگ، تعاریف مختلفی از استراتژی مطرح کردهاند. البته با اطمینان میتوان گفت هیچکدام از این تعاریف دقیق و کامل نیست؛ اما داشتن یک تعریف مشخص میتواند حدود و چارچوب ذهنی شما را نظم دهد.
جک ولش مدیر افسانهای جنرال الکتریک در تعریف استراتژی چنین میگوید:
“استراتژی یعنی اینکه من تصمیمهای شفاف و دقیق درباره روش رقابت با دیگران بگیرم.”
هنری مینتزبرگ از دانشمندان علم مدیریت نیز استراتژی را چنین تعریف می کند:
“استراتژی داشتن یعنی اینکه وقتی مجموعه تصمیمات ما در کنار هم دیده میشوند؛ بتوان الگوی مشخصی را در آنها مشاهده کرد.”
به طور دقیقتر و با بهره بردن از دو تعریف بالا میتوان گفت: استراتژی یعنی تعریف مسیر، چارچوب و ساختاری مشخص برای انجام کارها، تا رسیدن به هدفی واضح و از پیش تعیین شده.
با تکیه بر این تعریف، استراتژیست کسی است که با بررسی دقیق توانایی سازمان، وضعیت رقبا و وضعیت بازار، بتواند استراتژی سازمان را برای دستیابی به اهداف تعریف شده مشخص کند.
تعریف محتوا میتواند موضوع یک مقاله دیگر باشد. اما در اینجا به اختصار درباره تعریف محتوا و محتوای آنلاین هم نکاتی را مشخص میکنم.
فرهنگ فارسی عمید در تعریف کلمه محتوی میگوید: آنچه درون چیزی قرار دارد.
با این تعریف هرچیزی میتواند محتوا باشد! اما ما به بعد دقیقتر و خاصتری از محتوا و تعریف آن نیازمندیم. در این تعریف که فضایی رسانهای تر دارد؛ میتوان گفت:
محتوا هر چیزی است که میتواند پیامی را منتقل کند. در این تعریف محتوا میتواند از یک بیلبورد تبلیغاتی تا روزنامه، کانال تلگرام، بلاگ شخصی و… باشد.
در نهایت محتوای آنلاین شامل انواع فرمتهای متنی، ویدئویی، صوتی، تصویری و چندرسانهای است؛ که در بستر وب، با اهداف گوناگون منتشر میشود.
پس فیلمی که ساخته میشود؛ کتابی که منتشر میشود؛ پیامکی که برای دوستتان ارسال میکنید؛ تصاویر شما در شبکههای اجتماعی، یک پادکست صوتی، یک ویدئوکست که روی یوتیوب منتشر شده است؛ و… همگی نمونههایی از محتوای آنلاین هستند. در جهان وب جمله معروفی داریم : محتوا پادشاه است این شعار را شنیده اید ؟ اگر شنیده اید این شعار چقدر به نظرتان درست می آید برای سنجیدن این موضوع ما مقاله ای با عنوان : آیا هنوز محتوا پادشاه است؟این مقاله را بخوانید.
حالا دوباره به سوال اصلی میرسیم: استراتژیست محتوا کیست؟
حالا که با تعاریف استراتژی، استراتژیست و محتوا آشنا شدید؛ احتمالا میتوانید تعریف درستی از استراتژیست محتوا داشته باشید.
کریستینا هالورسن در کتاب “استراتژی محتوا برای وب” میگوید:
“استراتژی محتوا یعنی برنامهریزی برای تولید، تحویل و مدیریت محتوای مفید و کاربردی”
بر مبنای این تعریف، استراتژیست محتوا کسی است که بتواند فرآیند برنامهریزی برای تولید، توزیع و مدیریت محتوا را به بهترین وجه و بر اساس اهداف سازمان انجام دهد.
اولین وظیفه استراتژیست محتوا در هر سازمانی، شناخت اهداف سازمان از تولید محتوا، تواناییها و منابع سازمان در این حوزه و در نهایت رقبای سازمان در رسیدن به آن اهداف است. این شناخت کمک میکند تا استراتژیست محتوا بتواند درک و تحلیل درستی از وضعیت موجود داشته باشد؛ و استراتژی درستی را برای برنامه محتوایی سازمان در نظر بگیرد.
پس از این مرحله طبق تعریف استراتژی محتوا، استراتژیست محتوا باید برای سوالاتی در زمینه تولید محتوا، توزیع و ترویج محتوا و در نهایت مدیریت محتوا، پاسخ دهد.
برای تولید محتوایی با کیفیت، یکدست، جذاب و منطبق بر نیازهای سازمان، استراتژیست محتوا باید برای سوالات زیر پاسخ مناسبی داشته باشد.
با توجه به هدف تولید محتوا، میتوان مخاطب محتوا را مشخص کرد. اینکه تصمیم دارید محتوای شما موجب فروش بیشتر یک خودرو شود؛ یا خدمات یک مرکز زیبایی را معرفی کند؛ مشخصکننده مخاطب خواهد بود. به عنوان مثال برای یک مرکز زیبایی ممکن است گروه مخاطب هدف خانمهای دارای 30 تا 50 سال سن باشند.
حال که هدف از تولید محتوا و مخاطب آن مشخص شد؛ میتوان موضوع محتوا را مشخص کرد. استراتژیست محتوا باید بتواند موضوعات اصلی و فرعی محتوا را بیابد؛ برای آنها عناوین مختلف تعریف کند؛ و ارتباط هر محتوا را با سایر محتواهای تولیدی تعریف کنید. در این زمینه استراتژیست محتوا باید بتواند مانند یک کتابدار، موضوعات محتوا را دستهبندی کرده و بر اساس ویژگیهای مختلف، آنها را طبقهبندی کند.
محتوا میتواند در فرمتهای مختلفی تولید شود. محتوای ویدئویی، صوتی، تصویری، اینفوگرافی و مادر همه محتواها، یعنی محتوای متنی در این گروه هستند. استراتژیست محتوا باید بتواند تعیین کند که از چه فرمت یا فرمتهایی برای تولید محتوا استفاده خواهد کرد.
همچنین سبک یا ژانر محتوا نیز موضوع مهم دیگری است که باید در این قسمت به آن پرداخته شود. یک محتوای آموزشی چندرسانهای، یک خبر متنی، یک ویدئوی طنز، یک پادکست صوتی درام، یک اینفوگرافی هیجان انگیز یا یک رپورتاژ تبلیغاتی، بر اساس اهداف و نیازهای مشخص شده، میتوانند برای تولید محتوا در نظر گرفته شوند.
تقویم محتوا عملیاتیترین ابزار دست استراتژیست محتوا است. ابزاری که مشخص میکند چه حجمی از محتوا، در چه بازه زمانی باید تولید شود. تقویم محتوا میتواند روالی منظم، نامنظم و یا ترکیبی داشته باشد. به عنوان مثال اینکه شما در ایامی خاص بخواهید پیامی را برای کاربر بنویسید؛ در تقویم محتوا و بر اساس استراتژی شما مشخص میشود. مثلا تبریک روز جهانی زن در یک مجله خودرو بیربط به نظر میرسد؛ در حالی که در یک فروشگاه آرایش و زیبایی، میتواند پایهگذار یک کمپین بزرگ فروش باشد.
منظور از این سوال وارد شدن به جزئیات بیشتر در مسیر تولید محتواست. یک استراتژیست محتوا در این زمینه باید بتواند برای سوالات زیادی پاسخ قانعکننده بیابد. در زیر چندین سوال نمونه را آوردهایم:
در واقع یک استراتژیست محتوا که در حالی طراحی یک برنامه جامع حرفهای است. چه به عنوان سردبیر یک مجله آنلاین و چه به عنوان مدیر محتوای شبکههای اجتماعی یک برند خاص، باید بتواند سوالات بالا را پاسخ داده؛ و نیازهای مطرح شده را رفع کند.
تا این مرحله استراتژیست محتوا توانسته است استراتژیهای تولید محتوا را تعریف کند؛ اما این پایان کار نیست. حالا نوبت آن است که مسئله توزیع و ترویج و مدیریت محتوا مورد بررسی و برنامهریزی قرار گیرد.
کانالهای توزیع محتوا گوناگون است. یک محتوا میتواند در سایت رسمی شرکت، به عنوان یک خبر یا رپورتاژ در خبرگزاریها، به عنوان یک پست وبلاگی، یک پیام کوتاه، یک تصویر یا ویدئو در اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و… منتشر شود.
اینکه محتوای تولیدی در کجا، در چه زمانی و چگونه (با چه ساختاری) منتشر شود؛ یکی از مهمترین وظایف یک استراتژیست محتواست. البته در این زمینه استراتژیست محتوا تنها نیست؛ و با ارتباط مستمر با تیم بازاریابی شبکههای اجتماعی، میتواند تصمیمات دقیقتر و بهتری بگیرد.
هر مدیومی برای انتشار محتوایی خاص مناسب است. به عنوان مثال کاربرانی که در لینکدین فعالیت دارند؛ دارای ویژگیهای متفاوتی نسبت به کاربران اینستاگرام هستند. همچنین هر شبکه اجتماعی دارای چندین دنیای موازی است؛ که دارای جوامع متفاوتی است.
از سویی هر مدیوم امکانات مشخصی را در اختیار شما میگذارد. به عنوان مثال بهترین مکان برای یک ویدئوی آموزشی یوتیوب و نمونههای مشابه آن است. در حالی که برای درج یک توصیه چند خطی، بهتر است از توئیتر کمک گرفت.
در نهایت این استراتژیست محتوا است که باید بتواند بهترین مدیومها را برای انتشار محتوای تولیدی انتخاب کند.
اما ترویج محتوا نیز قطعا به دنبال توزیع محتوا خواهد آمد. سوال اساسی در این بخش این است که محتوای منتشر شده در رسانههای مختلف، چگونه باید ترویج داده شود. چگونه باید به مخاطبان خود بگوییم پستی تازه در وبلاگ رسمی شرکت منتشر شده است؛ و چکار کنیم که پیام به راحتی به دست مخاطب برسد.
ترویج محتوا شامل روشهای مختلف بازاریابی محتوا است. البته لزومی ندارد که استراتژیست محتوا به تمام جزئیاتبازاریابی محتوا ورود پیدا کند. بلکه کافی است شرایطی را در تولید و توزیع محتوا فراهم کند که تیم بازاریابی محتوا بتواند به خوبی از آن برای بهبود راهکارهای بازاریابی محتوا استفاده کند.
در آخرین مرحله بسیار مهم است که استراتژیست محتوا بتواند محتوای تولید، توزیع و ترویج شده را مدیریت کند. در واقع هر محتوایی دارای چرخه عمر مشخصی است. استراتژیست محتوا باید بتواند از هر محتوایی در طول چرخه عمرش به خوبی مراقبت کند. تصمیمهایی مثل بهبود تدریجی محتوا، تغییر محتوا و حتی کشتن یک محتوا، از مهمترین تصمیماتی است که در این زمینه باید گرفته شود.
هرآنچه به عنوان وظایف استراتژیست محتوا ذکر شد؛ باید در زمره تواناییهای او نیز قرار گیرد. در واقع استراتژیست محتوا باید مهارتهای لازم را برای اجرای وظایفاش داشته باشد. اما فارغ از موارد گفته شده، میخواهم از دیدگاهی فلسفیتر به موضوع مهارتهای مورد نیاز استراتژیست محتوا بپردازم.
استراتژیست محتوا مانند هر استراتژیستی در هر حوزهای، باید بتواند دیدگاه فراگیر و از بیرون، به کل پروژه محتوا داشته باشد. این نگاه کلی کمک میکند تا تصویری درست از فضای کلی کار در ذهن داشته باشد؛ و تصمیماتی درست برای اجرا بگیرد.
استراتژیست محتوا بیش از آنکه نویسنده قهاری باشد؛ باید مدیری توانمند باشد. او باید بتواند در نهایت تصمیمات درستی بگیرد؛ و ارتباط خوبی با تیمهای کاری مختلف برقرار کند. چراکه مسئله محتوا یک مسئله تک بعدی نیست؛ و برنامهریزی و اجرای درست آن نیازمند همکاری و هماهنگی تیمهای مختلف از جمله تیم بازاریابی، تیم فروش، تیم طراحی، تیم تولید محتوا و… است.
البته این به آن معنا نیست که نیازی به دانش نگارش ندارد. در واقع استراتژیست محتوایی که اصول نگارشی را نداند؛ ذهنی خلاق نداشته باشد؛ فرمتهای مختلف محتوا را نشناسد؛ ویژگیهای رسانههای مختلف را نداند؛ و مطالعات پیرامونی کافی نداشته باشد؛ قطعا در کارش دچار مشکل خواهد شد. اما در کنار همه این موارد او باید بتواند به خوبی از این دانستهها برای برنامهریزی استراتژیک محتوای سازمان استفاده کند.
در نهایت یک استراتژیست محتوا باید ذهنی خلاق و تفسیرگر داشته باشد. در واقع اینکه استراتژیست محتوا بتواند درک درستی از وضعیت ماشینی که ساخته است داشته باشد بسیار مهم است. نرم افزارهای آماری (مثلا گوگل آنالیتیکس) میتوانند اطلاعات خوبی درباره رفتار مخاطب به شما بدهند. اما روی اصلی سکه روش استفاده از این اطلاعات است. درک اینکه مفهوم نهفته در پشت این اطلاعات چه میگوید؛ به یک استراتژیست محتوا کمک میکند تصمیمات درستی درباره پروژه بگیرد.
فراموش نکنید که تعیین استراتژی محتوا اگرچه به طور جدی در آغاز هر پروژه انجام میشود؛ اما فرآیندی تدریجی است که باید به مرور اصلاح و تعدیل شود تا در نهایت به نتیجه مطلوب برسد.
تعیین موفقیت کلمات کلیدی سودمند و ایجاد گروههای تبلیغاتی مربوط آنها ، تبلیغات و صفحات وب بر اساس این کلمات کلیدی برای موفقیت در جستجو بسیار حائز اهمیت است. انجام این کار به شما امکان میدهد مشتریان بالقوهای را پیدا کنید که در جستجوی پیشنهادات درست مثل شما عمل میکنند. اما اگر شما پول کافی برای آزمون و خطا داشته باشید، میتوانید به شناسایی و حذف کلمات کلیدی مهم بپردازید که به دنبال محصولات و خدماتی هستند که شما ارائه نمیدهید. ما به این کلمات کلمات کلیدی منفی میگوییم
متأسفانه، اکثر کمپینهای AdWords و Bing به مراتب بیشتر از مقدار مورد نیاز هزینهبرند زیرا تبلیغات کنندگان به ازای هر کلیک هزینهای را پرداخت میکنند که هرگز به سرمایه گذاری قابل توجه آنها کمک نمیکند. برای برخی افراد، این میتواند به اندازه کافی ناامید کننده باشد تا تبلیغات در شبکههای جستجو را به طور کامل متوقف کنند.
پس چگونه از هدر رفتن سرمایه جلوگیری کنید؟
البته که شما از کلمات کلیدی منفی استفاده میکنید!
پس از خواندن ادامه مطلب، پاسخ مناسبی را دریافت خواهید کرد:
• دقیقا منظور از کلمات کلیدی منفی چیست
• آنها چگونه می توانند ارزش و ارتباط تلاش های بازاریابی جستجوهای شما را بهبود ببخشند
• ارزش لیست کلمات کلیدی منفی
• چگونه کلمات کلیدی را پیدا کرده و به تبلیغات خود اضافه کنید
بیایید به پاسخ این سوالات بپردازیم.
کلمات کلیدی منفی یک روش است برای جلوگیری از نشان دادن تبلیغ شما به افرادی است که محتوای مرتبط با آن کلمات را جستجو یا مرور می کنند.
مدیریت موثر جستجو به این معنی است که به طور مداوم کلمات کلیدی مورد نظر شما را گسترش میدهد در حالیکه به طور همزمان کلمات کلیدی را که میخوانید ارتباط و در نتیجه ROI (Return on Investment) شما به طور حداکثری بهبود مییابد. بخش دوم فقط به معنی توقف عملکرد ضعیف نیست: این بدان معنی است که برخی از درخواستهای جستجو را کاملا حذف کنید.
کلمات کلیدی منفی به شما این امکان را می دهد که این کار را انجام دهید، حصول اطمینان از اینکه تبلیغات شما به بهترین مخاطب بالقوه دست می یابد.
انتخاب کلمه کلیدی یکی از موضوعات مورد علاقه نوین مارکتینگ است اگر دوست دارید مقاله ” درباره شناسایی بهترین کلمات کلیدی بیشتر بدانید ” نوین مارکتینگ را بخوانید.
همانطور که شما کلمات کلیدی موثر را پیشنهاد میدهید، کلمات کلیدی منفی را نیز میتوان در حساب کاربری، کمپین یا گروههای تبلیغاتی اعمال کرد و به موارد مختلف از جمله گستره، عبارت و دقت آن نیز اشاره کرد. اگر بخواهید ارزش کلمات کلیدی منفی را در حسابهای تبلیغاتی AdWords و Bing خود به حداکثر برسانید، درک چگونگی کارکرد این انواع مطابقت ها کاری ضروری است.
هنگام استفاده از مطابقت منفی گسترده، کلمات کلیدی شما با چندین اصطلاح یک عبارت منطبق میشوند، نه همه آنها، پسوند منطقی عبارت شما هستند که مورد هدف قرار میگیرند که همه آنها مربوط به کسب و کار شما نیستند.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما تمام درخواستهای جستجو مربوطه را حذف خواهید کرد؛ تبلیغات شما هنوز هم اگر شامل برخی (اما نه همه) از شرایط موجود در کلمات کلیدی منفی باشند، واجد شرایط برای نمایش داده شدن خواهند بود.
تبلیغات شما واجد شرایط برای هر درخواست جستجو است که حاوی عبارت ” running shoes” نیست. این به این دلیل است که این روندن تنها درخواست های جستجو را که حاوی عبارت دقیق وارد شده توسط شما هستند را حذف میکند. یک درخواست جستجو ممکن است کلمات بیشتری نسبت به کلمات کلیدی منفی شما داشته باشد، اما اگر شامل عبارت دقیق وارد شده توسط شما باشد، بودجه شما به هدر نخواهد رفت.
در نهایت، کلمات کلیدی دقیق و منحصر به فردی فقط برای حذف درخواستهای خاص جستجوی شما وجود دارند. اگر کلمات کلیدی منفی دقیق را به حساب کاربری AdWords خود اضافه کنید، تبلیغات شما تنها زمانی نشان داده نخواهد شد که یک جستجوگر دقیقا همان چیزی را که به حساب کاربری شما اضافه شده است را وارد کند. بدون هیچ کلمه اضافی.
توجه داشته باشید که این موارد کمی در کمپینهای تصویری مانند یوتیوب متفاوت است. در این کمپینها، تمام کلمات کلیدی منفی به عنوان سازگاری دقیق در نظر گرفته می شوند.
صرف نظر از شبکهای که در آن تبلیغ میکنید، باید آگاه باشید که اضافه کردن بیش از حد کلمات کلیدی منفی میتواند تاثیر منفی روی توانایی شما برای دستیابی به چشم انداز موردنظرتان بگذارد. با این حال، یک لیست که با دقت سرپرستی شده باشد، توانایی شما برای ذخیره پول بیشتری را فراهم میآورد.
افزودن درست کلمات کلیدی منفی موجب بهبود نرخ کلیک (CTR) شما میشود؟ چطور؟ اطمینان از اینکه تبلیغات شما در برابر درخواستهای غیرمرتبط نمایش داده نمیشوند، به معنی قرار دادن حساب کاربری در برابر افرادی بیشتری است که علاقمند به بازدید از آناند. به این ترتیب درصد افرادی که روی آگهی شما کلیک میکنند، بیشتر میشود.
ایجاد گروههای تبلیغاتی مرتبطتر. با اصلاح کلمات کلیدی که به کسب و کار شما مرتبط نیست، ارتباط گروههای تبلیغاتی شما تقویت میشود. گروههای کوچک و با ارتباطات نزدیک به آگهیهای تبلیغاتی شما، این امکان را میدهد که یک پیام واحد را ایجاد کنید که به کل گروه کلمات کلیدی شما مرتبط است.
افزایش نرخ تبدیل شما. با بهره بردن از کلمات کلیدی منفی اطمینان حاصل خواهد کرد که تبلیغات شما برای شرایط خاصی که شما میدانید سودی برایتان نخواهد داشت، نمایش داده نمی شود، مانند نام رقیبان شما یا افرادی که انگیزه تبلیغاتی خاصی ندارند.
آیا شما میخواهید کلمات و عبارات کلیدی را در حساب کاربری خود وارد کنید تا ترافیک بیشتری را دریافت کنید، اما نمیدانید چگونه این کار را کنید؟
چطور میتوانم با کلیک ها و تاثیرات نامناسب و هزینه های تبلیغاتی کنترل نشده مبارزه کنم؟
کشف کلمات کلیدی منفی یک فرایند سخت و دشوار است که میتواند شامل نشستن و فکر کردن به تراوشات مغزی، که میتواند را حل خوبی باشد یا بررسی گزارش های جستجو در Google AdWords باشد.
برای انجام این کار، شما باید بر روی گزینه “کلمات کلیدی” در حساب کاربری AdWords، کمپین یا گروه تبلیغاتی خود کلیک کنید:
رابط کاربری پیش فرض در اینجا به شما اجازه میدهد تا کلمات کلیدی با ارزش را مشاهده کنید. برای دیدن این اطلاعات، روی «شرایط جستجو» در بالای رابط کاربری کلیک کنید:
در اینجا، ستون هایی را خواهید دید که در صفحه کلید واژه وجود ندارد و شامل موارد زیر می شوند:
• شرایط جستجو: درخواستی که یک جستجوگر در گوگل وارد میکند (یا در یک مرورگر مجازی دیگر) کلیدواژهای را که به شما مربوط است را برایتان نمایش میدهد.
• نوع مطابقت: درجه ای که یک جستجو میتواند با یکی از کلمات کلیدی شما مطابقت داشته باشد.
• اضافه شده / حذف شده: اقدامی که شما با یک درخواست جستجو انجام میدهید (آن را به حساب کاربری خود اضافه کنید یا آن را به عنوان یک کلمه کلیدی منفی تعریف کنید)
… و هر ستون دیگری که می خواهید به رابط کاربری اضافه کنید تا تصمیمات مربوط به کلمات کلیدی را اتخاذ کنید.
بیایید نگاهی به چگونگی اضافه کردن یک کلمه کلیدی منفی به حساب کاربریتان داشته باشیم.
فرض کنید واقعا نمیخواهید تبلیغات شما برای عبارات جستجو شده خاصی که در adwords مشخص شده است، نمایش داده شود.
کادر موجود در سمت چپ درخواست جستجو (همانطور که در بالا نشان داده شده است) یک نوار ابزار آبی را نمایش می دهد:
از آنجا که ما می خواهیم این درخواست را به عنوان یک کلید واژه منفی اضافه کنیم، «اضافه کردن کلمه کلیدی منفی» را انتخاب کنید (من می دانم که این گزینه شوکه کننده است). در اینجا، از شما خواسته می شود که سطح مورد نظر را انتخاب کرده و نوع مطابقت مورد نظر را وارد کنید.
پس از این مرحله، گزینه “ذخیره سازی” را انتخاب کنید و کلمه کلیدی منفی شما شروع به کار خواهد کرد!
در حال حاضر، در صورتی که تصمیم به اضافه کردن کلمه کلیدی منفی به لیست کلید واژگان منفی دارید (که سپس می توانید این لیست را به چندین منطقه از حساب کاربری خود اعمال کنید)، باید از فرآیندهای اضافی دیگری نیز پیروی کنید. بیایید به آنها نگاهی بیندازیم.
یک حساب کاربری AdWords که تنها براساس کلمات کلیدی دقیق ساخته شده است، حتی اگر شما شرکت فورد یا BMW باشید ممکن است موثر نباشد. به این ترتیب، شما باید از کلمات کلیدی متنوع و گسترده ای برای اطمینان از جستجوی دقیق درخواست و کشف فرصت های جدید استفاده کنید. اما، البته که ایراداتی به این نوع تنظیمات نیز وارد است: شما احتمالا برای ایجاد تاثیرات مشابه در سراسر کمپین خود تلاش میکنید.
فرض کنید که شما لباس های گربه و سگ را از طریق وب سایت تجارت الکترونیک خود به فروش می رسانید.
بدون اضافه کردن کلمه گربه (و تمام درخواست های پیرامون لوازم جانبی گربه) در کمپین های لباس سگ شما، به طور ناگزیر گوگل برآن می شود تا کلمات کلیدی گسترده مربوط به گربه را با درخواست های جستجوی مربوط به سگ مطابقت دهد. در نهایت نتایج به وضوح با درخواست جستجوگر بیربط خواهد بود. اگر آنها روی آن کلیک نکنند، CTR شما در طول زمان کاهش مییابد. اگر آنها این کار را انجام دهند، صفحه وب حاصل شده هیچ ارتباطی با هدف جستجوگر ندارد.
این یک بازی باخت-باخت است.
تنها راه صحیح اجتناب از این مشکل، اضافه کردن کلمات کلیدی منفی است.
اما انجام این کار به این صورت به طرز وحشتناکی باعث ناکارآمد شدن درخواست ها می شود، در عوض، منطقی است که به طور فعال لیست هایی از درخواست های جستجو ایجاد کنید که نمیخواهید تبلیغات شما برای آنها نمایش داده شود. در سناریوی که در بالا ذکر شده است، استفاده از لیست کلمات کلیدی منفی اطمینان حاصل می کند که گوگل نمیتواند یک آگهی “لباس سگ” را به عنوان یک “لباس گربه” جستجو کند زیرا تنها تبلیغ در گوگل واجد شرایط، برای نمایش در کمپین لباس های سگ در لیست شما منظور شده است.
این فقط برای لباس حیوانات مطابق با مد روز نیست.
بیایید فرض کنیم که شما میخواهید یک کلمه کلیدی را به کل از حساب کاربری خود حذف کنید، به عنوان مثال، شما فقط اتومبیل های جدید خرید و فروش می کنید و می خواهید اطمینان حاصل کنید که سرمایه تبلیغاتی شما در مورد مسائل مربوط به اتومبیل های دست دوم و کارکرده هدر نمی رود. یا شما یک سازمان با مشتریان متعدد هستید که در یک واحد کار می کنند، که احتمالا منافع مشترک دارند.
دوست من، شما نیز به شدت نیاز به لیست کلمات کلیدی منفی دارید.
برای ایجاد یک لیست کلید واژگان منفی، روی آیکون نوار ابزار در بالای رابط کاربری AdWords خود کلیک کنید و “لیست کلمات کلیدی منفی” را از ستون “کتابخانه مشترک” انتخاب کنید.
در اینجا، بر روی علامت “جمع” آبی کلیک کنید و لیست جدیدی از کلمات کلیدی منفی را انتخاب کنید. شرایطی که می خواهید نفی کنید را نیز اضافه کنید (از صحت نوع مطابقت نیز اطمینان حاصل کنید)
برای اضافه کردن لیست جدید کلمات کلیدی منفی به کمپین های موجود، به کمپین خود بروید، به بخش کلمات کلیدی بروید، سپس منوی کلمات کلیدی منفی را در رابط کاربری باز کنید.
در اینجا، بر روی “استفاده از لیست کلمات کلیدی منفی” کلیک کرده و سپس لیست مناسب را انتخاب کنید، سپس ذخیره کنید. صفحه شما آماده استفاده خواهد بود! هر گونه نمایش تبلیغات جستجوگرهای تبلیغاتی را که به طور مستقیم به لیست کلمات کلیدی شما مربوط است را پیدا کرده و اضافه کنید.
هم اکنون تنها کافی است بنشینید و از نتایج جستجوی گوگل برای نمایش تبلیغات مناسب برای درخواست های جستجوی صحیح لذت ببرید. البته، شما می توانید از مفهوم مشابه در سطح گروه های تبلیغاتی خود برای اعمال کنترل حتی قوی تر استفاده کنید.
با این وجود، در اینجا برخی از تکنیک هایی که می توانید کلمات کلیدی منفی گران قیمت را بیابید آورده شده است که در غیر اینصورت و تنها با تجزیه و تحلیل سطحی قادر به یافتن آنها نخواهید بود، به ویژه اگر قصد دارید حساب کاربری تان را مقیاس بندی کنید.
حالت پیشرفته (منفی) درخواست جستجو
اگر برای افزایش حجم تاثیرگذاری تنها وابسته به مطابقت کلمات کلیدی گسترده هستید اما از توجه به درخواستهای جستجوی چشم پوشی میکنید، در حال هدر دادن سرمایه خود هستید.
من متاسفم که به صراحت این را اعلام می کنم، اما این یک حقیقت است.
با عدم مدیریت کلمات کلیدی منفی همراه با فرصت های جدید، شما قطعا از نمایش های هزینه بر درخواست های جستجو دور خواهید ماند که ممکن است توانایی شما برای نمایش اطلاعات باارزش به مشتریان را محدود کند.
قبلا، ما روند اضافه کردن کلمات کلیدی منفی به حساب کاربری AdWords شما را بررسی کردیم؛ اکنون وقت آن رسیده است که بررسی کنیم کدامیک از درخواست های جستجو در واقع سزاوار تقویت می باشند.
کلمات کلیدی، درخواست های جستجو نیستند.
کلمات کلیدی فقط یک فرض هستند. اما درخواست های جستجو یک اقداماند.
آنها چیزهایی هستند که شما فکر می کنید مشتریانتان هنگام استفاده از گوگل، جستجو می کنند؛ درخواست های جستجو یک واقعیت است.
در اغلب مواقع یک کلمه کلیدی میتواند با صدها یا حتی هزاران درخواست جستجو مطابقت داشته باشد.
این موضوع برای کشف فرصتهای جدید و طولانی مدت فوق العاده است (کلمات کلیدی کم حجم و مرتبط را باید به حساب کاربری خود اضافه کنید)، اما این کار می تواند منجر به صرف هزینههای اجتناب ناپذیر شود. به همین دلیل است که استفاده از یک لیست که به طور غیرمستقیم درخواست های جستجو را نمایش می دهند، یک روش کارآمد و مهم محسوب می شود.
به طور معمول، مدیران بی تجربه و یا پرمشغله، تمایل به استفاده از روش های کیفی برای اضافه کردن کلمات کلیدی منفی دارند.
این به چه معناست؟
آنها لیستی از درخواست های جستجو به ترتیب الفبایی تهیه می کنند و خط به خط آن را می خوانند و از خودشان بپرسند: «آیا در اینجا چیزی در رابطه با کسب و کار من وجود دارد؟”
در حالی که این ذاتا بد نیست و مطمئنا به شما کمک می کند که درخواست های مربوط به لباس گربه را از گروه تبلیغاتی خود در مورد کفش های سگ حذف کنید – از اطلاعات کمی در دسترس به طور موثر استفاده نمیکند (همچنین در مقیاس بزرگ به طرز وحشتناکی ناکارآمد است).
این که آیا یک درخواست جستجو می تواند به عنوان یک کلمه کلیدی منفی در نظر گرفته شود (یا به یک لیست از کلمات کلیدی منفی اضافه شود) را می توان با سه سؤال زیر پاسخ داد:
1. آیا این درخواست جستجو دارای CTR زیر متوسط است؟
2. آیا این درخواست جستجو دارای نرخ تبدیل کمتر از میانگین است؟
3. آیا این درخواست جستجو دارای هزینه بالاتر از میانگین برای هر تبدیل است؟
دلایلی که این سوالات را باید از خودتان بپرسید کاملا واضح است.
• اگر یک درخواست جستجو دارای CTR کمتر از حد متوسط باشد، به این معنی است که جستجوگرانی که تبلیغات را می بینند، بر روی آن کلیک نمی کنند. اگر این درخواست ارتباطی با کسب و کار شما نداشته باشد، باید یک کلمه کلیدی منفی در نظر گرفته شود. در صورتی که مربوط به محصولات یا خدماتی باشد که توسط شما عرضه می شود و در حجم بالایی ارائه می شود، یک گروه تبلیغی جدید برای آن درخواست جستجو ایجاد کنید، که در آن آگهی مربوطه مرتبط تر وجود داشته باشد.
• اگر یک درخواست جستجو دارای نرخ تبدیل کمتر از حد متوسط یا CPA بالاتر از حد متوسط است، به این معنی است که پس از کلیک کردن بر روی تبلیغات شما، انتظارات جستجوگرها برآورده نمی شود. این ممکن است به این دلیل باشد که صفحه اصلی شما برای تلفن همراه بهینه نشده یا دارای مسیرهای مناسب برای تبدیل شدن نیست؛ این می تواند ناشی از هماهنگی ضعیف بین هدف و انگیزه باشد. در هر صورت، درخواست هایی که قابلیت تبدیل ندارند، نیازی نیست در تبلیغات شما قرار بگیرند.
برای پاسخ دادن به این سوالات (و هر چیز دیگری که میتوانید برای تعیین ارزش نسبی یک درخواست جستجو استفاده شود)، باید از فیلترهایی استفاده کنید.
برای استفاده از یک فیلتر، به رابط کاربری “شرایط جستجو” بروید (که در مورد آن در ابتدای این راهنما صحبت شده است) و بر روی قیف کوچک کلیک کنید. این به شما این امکان را می دهد که نام پارامترهایی را که می خواهید فیلتر کنید را انتخاب کنید یا آنها را از لیست انتخاب خود حذف کنید.
از اینجا، اطمینان حاصل کنید که ستونهایی را که لازم دارید فعال کرده اید تا بتوانید معیارهای فیلتر شده را مشاهده کنید؛ برای انجام این کار، بر روی سه میله عمودی کلیک کنید.
هر فیلتر از شما می خواهد پارامترهایی را که بیشتر، کمتر، یا برابر با بقیه موارد استفاده می کنید، را ایجاد کنید.
توجه داشته باشید که شما می توانید فیلترهای لایه ای را برای پیدا کردن درخواست های جستجو که در تقاطع معیارهای خاص وجود دارند را پیدا کنید.
به عنوان مثال، ممکن است بخواهید درخواست هایی با CTR ها یا CPA فوق العاده بالا را پیدا کنید، آنهایی که به وضوح آگهیهای شما را نشان میدهند، اما هیچ کاری انجام نمی دهند و برای شما نیز هزینه بر هستند. پس از شناسایی، درخواست هایی را که می خواهید به عنوان کلمات کلیدی منفی اضافه کنید، بررسی کنید، نوع مطابقت خود را انتخاب کنید و هزینه مربوط به تبلیغات را متوقف کنید.
مدیریت کلمات کلیدی منفی موثر، تحقیقات مربوط به کلمات کلیدی شما را حداکثر مرتبط حفظ می کند، بنابراین شما بهتر میتوانید یک پیام متقاعد کننده و هدفمند را به جستجوگران هدف خود انتقال دهید. همچنین بودجه شما صرف برداشت و کلیکهایی خواهد شد که به احتمال زیاد منجر به ترافیک مرتبط، رهبری مناسب و در نهایت فروش می شود.